گوشت کاردی شده،گوشت خورشتی. 2. chopped vegetables. سبزی خرد کرده. 3. he chopped off the branches. او شاخه ها را زد. 4. he chopped off the chicken's head with a cleaver. سر مرغ را با ساطور قطع کرد. 5. he chopped the tree down with an ax. او درخت را با تبر انداخت.

خرد کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن . به اجزاء کوچک شکستن . شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن . (یادداشت بخط مؤلف ). تَصغیر. (دهار). اِصغار. (تاج المصادر بیهقی ) :

منبع. لغت‌نامه دهخدا. نمایش تصویر. معنی. خرد و خمیر کردن. معنی خرد و خمیر کردن . [ خ ُ دُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقطعات بسیار ریزه شکستن . عربی عجينة، عجين، كعكة، دراهم. سفارش تبلیغات.

خرد کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن . به اجزاء کوچک شکستن .

فراهم کردن امکان نامیزانی شفت ها و ایجاد انعطاف پذیری مکانیکی ... های دنده ای دارای عدم هم راستایی زاویه ای محدودی هستند به این معنی که زاویه ی سپیندل مسبت به محور شفت متصل 4 تا 5 درجه است. مفصل ...

اعصاب خرد کردن به معنی : اعصاب کسی را بهم ریختن ، کسی را عصبی کردن ،درگیری و ناآرامی است . این اصطلاح در محاوره و لهجه تهرانی رایج است . واژه خرد به معنی : قطعه ، اندک ، کم ، تکه و… است .

آیا می‌دانید شعر در امواج سند از کیست؟ این شعر که در دسته ادبیات پایداری قرار گرفته را مهدی حمیدی شیرازی سروده است. در این مطلب شما را با معنی شعر در امواج سند (معنی درس سوم فارسی یازدهم در امواج سند)، معنی کلمات و آرایه ...

معنی واژه به زبان کردی ... خرد: هیروش: ۶۰: آب باریکه ... اذری هست این اقوام بیش از ۵ هزار سال به صفا و صمیمت کنار هم زندگی کردن و با ائتلاف هم دیگه امپراطوری ایران باستان و تسکیل دادن که به نیمی از ...

خرد کردن، قطعه قطعه کردن، هدر کردن. annihilate (فعل) خرد کردن، نابود کردن، از بین بردن، سربه سر کردن، محو کردن، خنثی نمودن، فنا کردن. extenuate (فعل) تخفیف دادن، خرد کردن، خرد ساختن، کم کردن، رقیق کردن ...

chop (فعل) خرد کردن، جدا کردن، بریدن، شکستن، ریز ریز کردن، غذا خوردن. cut off (فعل) قطع کردن، جدا کردن، بریدن، زدن، محروم کردن. disconnect (فعل) قطع کردن، جدا کردن، تفکیک کردن، گسستن، منفصل کردن، ناوابسته ...

معنی لغات: بُد: بود / گشودن: باز کردن نکته دستوری: «را»: نقش نمای اضافه؛ نشانه اضافه گسسته؛ دو لب ِ ضحّاک / آرایه های ادبی: روز و شب: تضاد، کنایه از همیشه / دو لب گشودن: کنایه از سخن گفتن . ۶.

خورد کردن . [ خوَرْدْ / خُرْدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و جدا کردن کاه از دانه . این عمل آن است که دانه ها را بواسطه ٔ جنجل از سنبل اخراج نموده کاه را ...

معنی خرد شدن . [ خ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه شدن . ... ، پیروز شدن بر، فشردن، چلاندن، با صدا شکستن، کم شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، کم کردن، تقلیل یافتن، ضعیف کردن، رفته رفته ...

خرد. نویسه گردانی: ḴRD. خرد. [ خ ُ ] (ص ) ۞ کوچک که در مقابل بزرگ است . (از برهان قاطع). ضد بزرگ . (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). صغیر. صُغار.

آوید : /āvid/ آوید به معنی دانش، خرد، عقل. [در زبان اوستایی کلمه های آوید، وید، ویدا هر سه به یک معنی به کار رفته است]. اسم آوید مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است . آوید : مشتاق و ...

1- ريزريز كردن، شكستن، له كردن 2- درهمشكستن، نابود كردن 3- تبديل كردن

تعبیر خواب پیاز خرد کردن ، و دادن پیاز به دیگران و درست کردن غذا با پیاز همگی در سایت فال و خواب.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم تعبیر خواب سایت است مورد توجه شما سروران گرامی قرار گیرد ...

شکستن و خرد کردن مواد یا ریز کردن آن‌ها. Break the eggs into a bowl. تخم‌مرغ‌ها را درون یک کاسه بشکنید. مطلب مرتبط: عبارات مربوط به گوشت در انگلیسی. BROIL. پختن گوشت و سبزیجات روی توری یا طبقات فر و سرخ‌کن.

کَ دَ) (مص م .) 1 - از هم پاشیدن ، ریزریز کردن . 2 - کشتن ، نابود کردن . جست‌وجوی خرد کردن در واژه‌نامه‌های دیگر نگارش معنی دیگر برای خرد کردن.

لغت‌نامه دهخدا. خورد کردن . [ خوَرْدْ / خُرْدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و جدا کردن کاه از دانه . این عمل آن است که دانه ...

2. منبع. فرهنگ فارسی معین. نمایش تصویر. معنی. خرد. معنی 1 - عقل . 2 - ادراک ، دریافت . مترادف درك، آگاهي، ادراك، بينش، دانايي، حكمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقيبت، هوش. متضاد كبير، بالغ، بزرگ ...

" خُرد " از ریشه ak ترکی به دست آمده که در این مورد با درون مایه معنایی جدا کردن که می توان به شکل " آی" آن را در ترکی در ریشه فعل آیماق جدا شدن و آیئرماق جدا کردن اشاره کرد ونیز با معنی باز کردن که ...

به نام خداوند جان و خرد شعری از فردوسی است که در بخش تحمیدیه و در وصف خداوند در ابتدای کتاب شاهنامه آمده است. مفهوم و معنی شعر به نام خداوند جان و خرد را به زبان ساده بخوانید.

له کردن و خرد کردن چیزه های جالب با دستگاه (له کردن توپ رفع استرس) 18.8 هزار بازدید 3 سال پیش 4:52 نگاه کنید که چه اتفاق می افتد، زمانی که یک دستمال توالت در یک دستگاه قوی خرد می شود!

خرد کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن . به اجزاء کوچک شکستن . شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن .

12. منبع. لغت‌نامه دهخدا. نمایش تصویر. معنی. خرد و خمیر کردن. معنی خرد و خمیر کردن . [ خ ُ دُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقطعات بسیار ریزه شکستن . عربی عجينة، عجين، كعكة، دراهم.

معنی: خرحمالی، کار یکنواخت، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سخت کار کردن، اسیاب کردن، تیز کردن، اسیاب شدن، خرد کردن، ساییدن، اذیت کردن، کوبیدن، ...

معنی خرد کردن در مترادف و متضاد زبان فارسی: ریزریز کردن، شکستن، له کردن، درهم‌شکستن، نابود کردن، تبدیل کردن

با پشتیبانی ما تماس بگیرید

خط پشتیبانی 24/7 :

پست الکترونیک: [email protected]

مکان ما

شماره 1688، جادهجاده شرقی گائوک، منطقه جدید پودونگ، شانگهای، چین.

ایمیل ما

E-mail: [email protected]